گوشه هایی از وصیت نامه شهید چمران
"...به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.
عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است.
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم..."
و لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزون
زندگی زیباست ، اما شهادت از آن زیباتر است
سلامت تن زیباست ، اما
پرنده عشق ، تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند
و مگر نه آن که گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟
و مگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی ، که کره زمین باشد
برای ماندن آفریده اند؟
پس اگر مقصد را نه اینجا ،
در زیر این سقفهای دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست
باز می شوند نمی توان جست
بهتر آنکه پرونده ی روح دل را قفس نبندد.
پس اگر مقصود پرواز است
قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد ..................
« سید شهیدان اهل قلم »